جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 7:20 :: نويسنده : علی جوان نژاد
«طواف تو»
به تماشای تو نشستم همه این کاشانه تویی تو
همه جا عطری ز تو آید که تو خود جانانه تویی تو
نگه تو جام شرابی ست شرفِ میخانه تویی تو
آمده ام به طواف تو من
ای شه با خون بسته کفن
از جبهه ها تا شهر ما می آید عطر و بویت
ایران یکسر مست از تو شد مست جامِ سبویت
*
به حدیث فکه و مجنون گذر تیر از دل پر خون
تو به دین با شرح رشادت دل و روحی تازه دمیدی
ز سر کاشانه ات این خاک تو چه مظلومانه پریدی
آمده ام به طواف تو من
ای شه با خون بسته کفن
از جبهه ها تا شهر ما می آید عطر و بویت
ایران یکسر مست از تو شد مست جامِ سبویت
*
شده راهِ من روش تو که سر پیمان تو هستم
منشینم در رهت ای دوست که کمر از عهد تو بستم
نشوم از عشق تو هشیار که ز جام مهر تو مستم
آمده ام به طواف تو من
ای شه با خون بسته کفن
از جبهه ها تا شهر ما می آید عطر و بویت
ایران یکسر مست از تو شد مست جامِ سبویت
شرمنده آنقدر ها که می خواستم خوب از آب در نیامد...
رستخیز عشق وقتی چترمان خداباشد بگذار ابر سرنوشت هرچه میخواهد ببارد. درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||||
|